چالش کاهش وزن و تصمیم جدید - قسمت دوم

در قسمت اول در مورد چالش لاغری (+) از گرفتن دو تا تصمیم جدید گفتم که تا حالا به اون پایبند موندم

هنوز نتونستم صبحونه خوردن صبح زود رو وارد برنامه ی زندگیم کنم چون اساسا دیر از خواب بیدار میشم و اگر صبحانه ای بخورم کم میخورم چون میل ندارم و اگر زیاد بخورم از ناهار میمونم . هنوز هم معتقدم اگر صبح زود مثلا 6 تا 8 صبحونه بخورم مهمترین عامل لاغری من میشه

شیرینی و شکلات وقتی دور و بر آدم باشه خیلی سخته که بخوای همزمان تصمیم برای کاهش وزن هم داشته باشی بهترین کار خوب مسلما اینه که تو چشم نباشند اما خوب وضعیت خونه ی ما یک طوریه که در حال حاضر همچین اتفاقی بعیده بیفته از یک طرف مامانم برای مهمونی هاش شیرینی و شکلات زیاد می گیره پس در نتیجه بقیه اش قسمت ما میشه :) از اون طرف دیگه بابام از ماموریت خارج اومده و برامون شکلات خارجی آورده حالا صورت مسئله اینه که وقتی که از جلو چشمون تکون نمی خورن ما باید چیکار کنیم

شاید اگر بخوام این حالت رو در بدترین حالت ممکن توصیف کنم  این باشه که شما به مهمونی در باغ یا خونه آخر هفته دعوت کردند یک چیزی حدود سه چهار ساعت به بالا اون جا هستی یعنی مثلا هم ناهار و هم عصرانه انواع شکلات ها و شیرینی ها رو میزها چیده شده میزبان هم اصرار داره که شما چیزی بخورید شاید بهترین استراتژی این باشه که یک جایی از مهمونی بشینی که چشمت نخوره به خوردنی های ناجور اما اگر امکانش نبود چی ؟

تصمیم جدیدی که من گرفتم . البته قبلش این رو بگم که خوردن شیرینی شکلات اونم شب من رو اذیت می کنه .مگر این که عصرانه خورده بشه اونم تا سر حد مرگ

دو راهکار به نظرم رسید یکیش اینه که یک حالت چاشتی مثل چند تا خرما با خودم ببرم که گشنه نرسم خونه و بیفتم به جون شکلات شیرینی

و دومین راهکارم اینه که دنبال جانشین بهتر وسالم تر باشم برای شیرینی شکلات که به ذهن خودم شیرکاکائو و شیر رسید و جایگزین بعدی که اگر بشه عالی  میشه میوه هست