وبلاگ الیاس میرزائیان

آخرین نظرات
  • ۲۴ آبان ۹۵، ۰۳:۱۱ - romina
    سلام
ایتالیا ایتالیا
ین دفعه با خانواده رفتیم سینما فیلم ایتالیا ایتالیا سالن 6 پردیس سینمایی هویزه - همون سالن کوچیکه که استاندارد نیست ولی خوشبختانه ردیف جلویی مون قداشون کوتاه بود و مزاحمتی برامون ایجاد نکرد 
فیلم قبلی هم که سینما هویزه رفتم فیلم پریناز بود که در موردش تو وبلاگم قبلا نوشتم (فیلم پریناز)
قراری با خودم گذاشتم هر وقت فیلم ایرانی دیدم در موردش مطلب پانصد کلمه ای بنویسم این سومین  نوشته پونصد کلمه ای من هست 
یک مطلب کوتاه هم در مورد فیلم دیگه سارا بهرامی نوشتم که اون رو از طریق گوشی دیدم - اپلیکیشن قانونی آیو که البته ازش راضی نبودم و با هزار دردسر لغو عضویت کردم 
مطلب من در مورد خانه ای در خیابان چهل و یکم  
فیلم ایتالیا ایتالیا فیلم خوبی بود .در کل رضایت داشتم ازش . بازی سارا بهرامی خیلی خوب بود - بازی حامد کمیلی هم خوب یود . 
من داستان فیلم رو این طوری تعریف می کنم
حامد کمیلی در واقع نادر مترجمی ایتالیایی خونده و در یک کلام شیفته فرهنگ ایتالیاست تا اون جایی که حتی دوست داره ایتالیا هم زندگی کنه . به واسطه بازی تو یک فیلم که نیاز یه یک مترجم ایتالیایی دارند با برفا دستیار کارگردان که سارا بهرامی نقش اون رو بازی میکنه آشنا میشه . این که میگم فیلم شادیه دقیقا از همون اوایل فیلم شروع میشه این که نادر چطور میشه وارد پروژه میشه چطور با برفا آشنا میشه چطوری دوست میشن با هم دیگه و چطوری با هم ازدواج می کنند . فیلم پر است از دابسمش های نسبتا جالب که فیلم رو تبدیل به فیلمی موزیکال کرده   
اما یک اتفاق تلخ توی زندگی اون ها میفته و زندگی اون ها رو وارد فاز جدیدی می کنه . اون ها هر روز از هم دورتر میشن . برفا بیشتر کار می کنه و نادر هم عملا هیچ کاری نمی کنه شب ها آشپزی میکنه . در واقع به نظر من هر دوشون فرار می کنند از مشکل شون به جای این که مشکل شون رو حل کنند .تا این که قطع شدن برق خونه شون اون هم هر شب باعث میشه تا اون ها دور میز شام حرف های نگفته شون رو به هم بزنند کارهایی که به صورت پنهانی انجام میدادند رو برای هم تعریف کنند که شامل خاطرات با مزه ای هست که هر دو رو میخندونه و البته خاطراتی که باعث رنجش همدیگه میشن 
رابطه بدتر میشه تا ون جایی که برفا تصمیم خودش رو به نادر اعلام می کنه
اما نادر اون کاری رو میکنه که باید قبل تر از این حرف ها میکرد
 احساسش  رو بیان می کنه و کاری میکنه تا برفا هم احساس خودش رو بروز بده 
جمله آخر نادر خیلی حرف برای گفتن داره " نمی ذارم خراب بشه " 
جمله ای که امید رو برای تماشاگر حفظ می کنه  
اگر دوست داشید برای اطلاعات بیشتر رو لینک پایین کلیک کنید
این که بتونیم حرفامون راحت به اطرافیانمون بزنیم دغدغه فکری من هم هست . از احساساتمون بگیم از این که دقیقا توی کله مون چی میگذره حرف بزنیم و به هزینه هاش فکر نکنیم این که پنهان کاری می کنیم راستش رو نمیگیم دروغ می گیم ممکنه در کوتاه مدت برامون سود داشته باشه اما به نظر من در بلند مدت برای آدم گرون تموم میشه 
مراجعه به روانشناس یا حداقل کتاب و مطالب روانشناسی و عمل کردن به اون ها به نظر می تونست یک راه حل برای شخصیت های قصه باشه وقتی که با مشکلی در زندگیشون مواجه میشن 
راستش فکر می کنم حرف زدن با دیگران در مورد مشکلات مون . درد و دل کردن منظورم نیست . منظورم مشکلاتی که بین آدم ها هست مشکلات بین فردی مدیر با کارمند یا بین دو زوج . این که بیان کنیم  خواسته ها و انتظاراتمون رو میتونه به حل مشکلاتمون کمک کنه 
  • الیاس میرزائیان

ایتالیا ایتالیا

سارا بهرامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی