خلاصه هفت چالش ارتباطات دنیس ریورز - قسمت اول

  (در یکی از پست های قبلی وبلاگم فهرست کتاب هفت چالش ارتباطات دنیس ریورز رو ترجمه کرده بودم ( لینک پست 

معرفی کتاب در سایت متمم 

حالا در این مطلب خلاصه ای از 3 چالش اول کتاب رو براتون تجربه کردم  

فصل یک  : با دقت بیشتر و بازخورد بیشتر گوش دهید

ابتدا گوش کنید و آن چیزی رو که شنیدید بازگو کنید ، حتی اگر موافق با اون نیستید  قبل از این که تجربه یا نظر خود را بیان کنید . برای این که توجه طرف مقابل گفتگوی تان را در شرایط حساس بیشتر به دست بیارید ابتدا به این نکته توجه کنید : گوش کنید و یک بیان مجدد روشن  خلاصه ای از اون چیزی که شنیده اید (مخصوصا احساسات ) داشته باشید قبل از این که بیان کنید نیازها یا شرایط تان را . این نوع از شنیدن که اینجا توصیه میشه بازگو کردن رو از تایید یا موافقت جدا می کنه . بازگو کردن افکار و احساسات انسان ها به معنای موافقت یا تایید عمل اون فرد یا روش تجربه کردن نیست

 

بعضی از مراحل عمیق تر گام اول شامل یادگرفتن گوش دادن به  قلبتان

هست و آشنایی با هویت و یکپارچگی می باشد

چالش دوم : قصد گفتگوی خود را توضیح دهید و اجازه بگیرید 

برای این که کمک کنید به طرف مقابل گفتگو تون که با شما همکاری کنه و کاهش بده متوجه نشدن های احتمالی رو  شروع کنید گفتگوهای مهم رو با دعوت کردن طرف مقابل تان تا ملحق بشه به نوع مشخصی از گفتگو یی که شما میخواهید داشته باشید 

بیشتر از خود مکالمه موضوع مکالمه مهم هست   

مهم تر این هست برای طرف مقابل گفتگوی تان تا متوجه بشه تصویر کلی (منظور اصلی مکالمه ).

خیلی از آدم های موفق  مکالمه های خاص شون رو با مقدمه ای شبیه : من برای چند دقیقه ای میخوام با شما   در مورد فلان موضوع صحبت کنم. چه زمانی وقت مناسبیه ؟  شروع می کنند . تمرین  برای این گام شما رو تشویق می کنه  لیست احتمالی مکالمات تون رو توسعه بدید و  شروع رنج متنوعی از اون ها رو تمرین کنید

بعضی از مراحل عمیق تر گام دوم شامل یادگرفتن این که آگاه بشیم و صادق باشیم در مورد نیت و هدف مان

  چالش 3 : خودتان را روشن تر و کامل تر معرفی کنید

شمرده تر صحبت کنید و به شنوندگان تان در مورد این که چه چیزی تجربه کردید با استفاده رنج وسیعی از عبارت های من محور اطلاعات بیشتری بدید . یک روش برای کمک برای این که همدلی شنوندگان تون رو بیشتر به دست بیارید این هست که پنج بعد اصلی تجربه خودتون رو بیان کنید  . این جا یک مثال هست با استفاده از پنج بخش "پیغام های من محور" که بوسیله محققین متفاوت در طی نیم قرن گذشته تعریف شده است  :

 لطفا ستون ها را مطالعه کنید 

مثال "پیغام پنج قسمتی " ارتباطات	پیغام پنج قسمتی من محور = پنج بعد تجربه
زمانی که من دیدم ظرف ها رو توی سینک	1: شما چی میبینید ، میشنوید یا هر حس دیگری ؟
من  اذیت شدم ،کم صبری رو احساس کردم	2 : چه هیجانی رو احساس می کنید ؟
چون که من میخوام امشب فورا آشپزی رو شروع کنم	3 : چه تفسیری دارید ؟ یا خواسته ای که حمایت کنه از اون احساسات
و من میخوام از تو تا کمکم کنی تا ظرف ها رو الان بشوریم	4 :چه کاری ،اطلاعاتی یا تعهدی شما میخوای تا درخواست کنی الان ؟
و سپس شام آماده میشه و مهمون میاد خونه مون	5 : چه نتیجه مثبتی اون عمل یا اطلاعات یا تعهد ی که در آینده انجام میشه  به دنبال داره؟

هر زمانی یک شخص با جدیت  گوش می کنه به یکی دیگه یک پروسه خیلی خلاقانه داره اتفاق می افته که کسی که داره گوش میده به صورت ذهنی و روانی داره دوباره تجربه گوینده رو میسازه  .

بیشتر جنبه ها یا ابعاد تجربه شما که شما اشتراک می ذارید با "جملات من محور" قابل فهم که اون رو ساده می کنه و می تونه برای طرف مقابل گفتگویتان تا تجربه شما به درستی دوباره ساخته بشه و متوجه بشه شما چه احساسی دارید   

این به صورت کلی  برابر هست با این که شما در حال تلاش هستید تا مشکل رو با کسی حل کنید  یا تلاشی برای بیان کردن قدردانی

بیان کردن خودتان با این دقت ممکنه به نظر خیلی طولانی تر از شیوه معمولی و سریع ارتباطات خودتان برسه  .اما اگر شما  تمام زمان    هایی که   وقت میذاری و سوء تفاهم ها را برطرف می کنی حساب کنی  بیان کامل تر خودت     

 میتونه به صورت واقعی زمان کمتری ببره

بعضی مراحل عمیق تر گام سوم شامل این که شجاع تر بشیم ، راستش رو بگیم ،  این که احساس مسئولیت کنیم در برایر تجربه های    سختی که ما مقصرش بودیم و یاد گرفتن این که دوست بشیم با احساسات خودمان و دیگران