وبلاگ الیاس میرزائیان

آخرین نظرات
  • ۲۴ آبان ۹۵، ۰۳:۱۱ - romina
    سلام

از بدبینی به خوش بینی چگونه ذهن و زندگی خود را متحول سازیم قسمت دوم

الیاس میرزائیان | چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ب.ظ

دو طریق نگاه کردن به زندگی

رخ دادن اتفاق بد : مشکل مالیاتی ، اختلاف زناشویی ، اخم کارفرما

بدترین ها رو پیش بینی می کنیم : ورشکستگی و زندان ، طلاق ، اخراج از کار

مستعد افسردگی هستیم ، بی قراری ،

بهای زیادی به اتفاقات نمی دهیم ، اتفاقات نا خوشایند را موقتی و گذرا می دانیم ، چالش هایی هستند که می توان بر آن ها فایق آمد

وقتی اتفاق بدی می افتد ، او خیلی زود بر می گردد و به سرعت انرژی اش را باز می یابد

بدبین ها

خوش بین ها

اتفاقات ناگوار مدتی دراز باقی می مانند و همه کارها رو خراب می کنند

اتفاقات ناخوشایند تقصیر خود آن هاست

سریع تر تسلیم می شوند بیشتر افسرده می شوند

شمار کثیری از مردم بدبین هستند

آزمون های مختلف نشان می دهد بسیاری از مردم که خود را بدبین نمی دانند ، حرف های بدبینانه می زنند

نگرش بدبینانه ممکن است چنان ریشه های عمیقی داشته باشد که دایمی و پابرجا به حساب آید

شکست و ناکامی موضوعی موقتی است

شکست تقصیر آن ها نیست : اوضاع و احوال ، بخت بد ، و یا دیگران سبب این بدبیاری شده اند

تحت تاثیر شکست روحیه خود را از دست نمی دهند

در برخورد با بدبیاری آن را چالش می پندارند و به تلاش های خود می افزایند

در مدرسه و دانشگاه بیشتر ظاهر می شوند

راحت تر برای تصدی مشاغل مختلف انتخاب می شوند

سلامت بیشتر

کمتر بیمار می شوند

عمر طولانی تر

بدبین ها می توانند خوش بینی را بیاموزند

این کتاب به شما کمک می کند به گرایش های بدبینانه خود پی ببرید

با فنونی آشنا می شوید تا از عادت بدبینی همیشگی شان فاصله بگیرید

و از شر افسردگی نجات پیدا کنید . این کتاب به شما امکان می دهد به مسایل و مشکلات زندگی با دیدی متفاوت نگاه کنید

قلمرو ناشناخته

در مرکز پدیده بدبینی ، پدیده دیگری نهفته است که نامش احساس درماندگی است. درماندگی  حالتی است که فکر می کنید هر انتخابی بکنید، روی آن چه برایتان اتفاق می افتد تاثیر نمی گذارد

زندگی در حالت احساس درماندگی شروع می شود. نوزاد نمی تواند به طور ارادی کاری صورت دهد ، زیرا در این زمان از زندگی خود اسیر بازتاب هاست .وقتی گریه می کند مادرش سراغ او می آید ، هر چند این بدان معنا نیست  که او درآمدن مادرش اختیاری دارد . گریه کردنش واکنشی بازتابی به درد و ناراحتی است . او برای گریه کردن یا نکردن امکان انتخاب ندارد . به نظر می رسد نوزاد تنها یک اقدام را می تواند به اختیار خود انجام دهد، و آن مکیدن است .احتمالا در سال های پایانی عمر هم احساس درماندگی و ناتوانی دست می دهد . ممکن است توانایی راه رفتن را از دست بدهیم .ممکن است نتوانیم ادرار و مدفوع خود را نگه داریم مهارتی که در اولین سال زندگی مان به دست آورده ایم . ممکن است نتوانیم کلمه ای را که به دنبالش می گردیم پیدا کنیم

دوران طولانی حد فاصل نوزادی و سال های آخر عمر فرآیندی است که از احساس درماندگی خارج می شویم و به اختیار می رسیم. اختیار شخصی بدین معناست که می توانیم با اقدام داوطلبانه اوضاع را تغییر دهیم. این نقطه مقابل احساس درماندگی است . در سه یا چهار ماه اول زندگی نوزاد ، برخی از حرکت های دست و پا در اختیار طفل قرار می گیرد . کم کم می تواند دستش را دراز کند و چیزی را بگیرد. گریه کردن اختیاری می شود . نوزاد می تواند هرگاه مادرش را می خواهد گریه کند . او به شدت از این قدرت جدید بهره برداری می کند و تا آن جا ادامه می دهد که این کار اثربخشی خود را از دست می دهد.برداشتن اولین قدم ها و بیان اولین کلمات اگر همه چیز خوب پیش برود ، نیازهای رشد ذهنی و جسمانی کودک برآورده می شود. سال های بعدی زندگی احساس درماندگی کمتری به نمایش می گذارد

طرز فکر ما اختیار ما را کاهش یا افزایش می دهد

اندیشه های ما صرفا واکنشی به حوادث نیستند ، بلکه حوادث را تغییر می دهند

اگر فکر کنیم نمی توانیم تغییری در فرزاندانمان ایجاد کنیم

اختیار را به دوستان فرزاندمان ، آموزگاران آن ها ، و اوضاع و احوال واگذار می کنیم

بدبینی اگر خردمندانه و متعادل باشد فواید خود را دارد

اگر مانند بدبین ها طبق عادت باور داشته باشیم که بدبیاری ها و نگون بختی ها تقصیر ماست و این وضع ادامه خواهد داشت و روی هر کاری که می کنیم اثر خواهد گذاشت ، با نگون بختی بیشتری مواجهه خواهیم شد

راحت تر افسرده می شویم،کمتر در حد توانمندی های بالقوه خود ظاهر می گردیم و حتی بیشتر  دچار بیماری های جسمی می شویم اگر پیش بینی منفی بکنیم ، این پیش بینی تحقق می یابثد

 در حالی که اگر به گونه ی دیگری بیندیشیم ، کمتربا بدبیاری و مشکلات روبه رو می گردیم  

اشخاصی که طبق عادت بدبینانه فکر می کنند ، از موضوعی نه چندان جدی مصیبت می سازند و بی جهت خود را مقصر و گناهکار می دانند

یکی از جالبترین یافته های روانشناسی در بیست سال گذشته این است که اشخاص می توانند طرزفکر کردن خود را انتخاب کنند

علم روانشناسی همیشه به طرزفکر کردن افراد توجه نداشته است ، به اقدامات و اعمال اشخاص یا به خود افراد توجه نکرده است

سالیان پیش فرض بر این بود که اشخاص محصول اوضاع و احوال و محیط هستند

فرض : اشخاص تحت اجبار عوامل درونی و بیرونی رفتار می کنند

مکتب فروید

تعارض های فیصله نیافته دوران کودکی رفتار شخص در دوران بزرگسالی را تعیین می کنند

مکتب اسکینر

رفتار تنها وقتی از بیرون تقویت شود تکرار می گردد

قوم شناسان

رفتار هر کس را ژن های او مشخص می سازد

مکتب کلارک هال رفتارگرا

ارضای نیازهای زیست شناختی رفتار ما را مشخص می سازد

از حدود سال 1965 میلادی این تفسیرها تغییر فراوان کردند . چهار نقطه نظر متفاوت در هم ادغام شدند تا بگویند نه نیروهای بیرونی ، بلکه نیروی درونی است که رفتار و عمل انسان را شکل می دهد

روان شناسان رفتارگرا به این نتیجه رسیدند که رفتار حیوانات و انسان ها را با مراجعه به غرایز و نیازها نمی توان به اندازه کافی توضیح داد و برای توضیح رفتار انسان ها باید به اندیشه یا شناخت اشخاص مراجعه نمود

این گونه بود که نظریه های غالب در روان شناسی در اواخر دهه 60 به جای توجه به قدرت محیط ، به انتظارات ، ترجیحات ، انتخاب ها ، تصمیمات ، اختیار و احساس درماندگی افراد توجه کردند

افسردگی از طریق خودکشی بیش از ایدز جان انسان ها را می گیرد

افسردگی جدی در دنیای امروز ده برابر پنجاه سال قبل شده است

افسردگی در زن ها دوبرابر مردهاست

افسردگی ده سال زودتر از نسل گذشته به سروقت انسان ها می آید

درمان افسردگی

1: از طریق تحلیل روانی

براساس رساله فروید:افسردگی ناشی از خشمی است که در دل ریخته می شود و علیه خود به کار گرفته می شود . بیمار افسرده در آغوش مادرش می آموزد که از خود متنفر باشد . روزی در دوران کودکی مادر به ناچار فرزندش را ترک می کند و یا دست کم کودک این گونه برداشت می کند(مادر به مرخصی می رود ، دیر به خانه می آید ، یا صاحب فرزند دیگری می شود). در بعضی از بچه ها این تولید خشم و غضب می کند . اما از آن جایی که مادر عزیزتر از آن است که مورد خشم قرار گیرد ، کودک هدف قابل قبول تری پیدا می کند این هدف کسی جز خود او نیست . این تبدیل به عادتی مخرب می شود .حالا هر گاه ترک شدن بیشتری اتفاق می افتد ، کودک به جای هر کس دیگری بر خود خشم می گیرد . احساس انزجار نسبت به خود ، که در واقع واکنشی در برابر فقدان است ، منجر به خودکشی می گردد

 انسان افسرده خود را موجودی بی ارزش می داند و می خواهد خود را نابود کند

افسردگی ناشی از تعارض های دوران کودکی است

زیست پزشکی

افسردگی بیماری تن است . از نقص های بیوشیمیایی وراثتی حاصل می گردد

افسردگی یا باید با مصرف دارو درمان شود یا باید از شوک درمانی استفاده نمود.روش های درمانی سریع که اثربخشی فراوان دارند

بعضی از افسردگی ها با بدکاری مغز در ارتباط است و تا حدی می توان گفت که این امر ارثی است .بسیاری از بیماران افسرده به دارودرمانی و شوک درمانی پاسخ مناسب می دهند

روش زیست پزشکی انواع افسردگی های شدید را با افسردگی های جزئی ناشی از وضعیت زندگی روزانه یکی می کنند

بعضی از بیماران افسرده ، از طریق ژنتیک و والدین افسرده نشده اند

مدرکی وجود ندارد که افسردگی های جزیی نسبت به دارو درمانی پاسخ مناسب بدهند

در بیش از 90 درصد موارد ، افسردگی گذرا ست از راه فرا می رسد ، مدتی می ماند ، و بعد می رود . دوره های افسردگی ممکن است سه تا دوازده ماه باقی بمانند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی